۱۳۹۲ بهمن ۱۸, جمعه



کافیست پلک هایم سنگین شوند

زیر پوست گندم گونم

انگشتانت می خزند

باغ های سیب آتش می گیرند

...

شانه می کنم

سر انگشتانت را

از لابلای گیسوانم

...

به زبری دیوارها پاک می کنم

حافظه سرانگشتانم را

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر